🖌به قلم؛ محمد قوچانی؛
زندان در زندان
جارستان: دختر عمویم که به تعبیر خوابهایش باور جدی دارد، چندی پیش در خواب دیده که در زندان توسط همبندیها کشته میشوم. از ما گفتن بود، خود دانید». این تکاندهندهترین و نگرانکنندهترین جمله نامه- گزارش فائزه هاشمی از زندان اوین بود که در بیستم شهریور ماه ۱۴۰۳ منتشر شد و جامعه سیاسی و رسانهای کشور را در شوک فرو برد.
نامهای تلخ و گزارشی تاریخی که فارغ از مواضع شخصی و پرونده قضایی «نخستین سیاستمدار زن اصلاحطلب» در جمهوری اسلامی، نشان از وضعیت سخت سیاستورزی و اصلاحطلبی در ایران امروز دارد. فائزه هاشمی از این جهت نخستین است که با پایهگذاری نهاد ورزش زنان، با شکستن تابوی فعالیتهای ورزشی دختران و زنان- که امری انقلابی هم محسوب نمیشد- این سرمایه اجتماعی را به سرمایه سیاسی بدل کرد و با نامزدی برای دوره پنجم مجلس شورای اسلامی- قبل از دوم خرداد ۱۳۷۶- نهتنها خود را در معرض رای ملت گذاشت بلکه با نماد نهاد روحانیت (علیاکبر ناطقنوری، نامزد اول جامعه روحانیت مبارز) شانهبهشانه رقابت کرد و بهعنوان نماد یک زن جوان در ۳۴ سالگی یکی از دو نماینده اول تهران شد.
فائزه هاشمی البته به علت رقابت جناح چپ و پدرش، در مجلس ششم نتوانست به مجلس راه یابد و در واقع این بار چوب پدری را خورد که سبب شهرت او شده بود. فائزه هاشمی با حضور در حزب کارگزاران سازندگی ایران در عرصه سیاستورزی باقی ماند. این حضور البته فرازونشیبهای بسیار داشت و دارد و بانوی جوان که دیگر به زنی میانسال بدل شده بود؛ گاه در مقام سیاستمداری منفرد چنان مواضع رادیکالی از خود نشان میداد که پدر، برادر یا حزب متبوعش ناگزیر میشد، بگوید فائزه هاشمی جز هویت تشکیلاتی، شخصیتی فردی هم دارد و این واقعیتی بود که بارها فائزه هاشمی هم بر آن اصرار میکرد. تجربه زندان در سال ۱۳۸۸ برای فائزه هاشمی، امتدادی از واکنش به مواضع خانوادهاش بود که گرچه چندان بلندمدت نبود اما نشان از دور تازهای از مناسبات این خانواده با حاکمیت داشت. اما اپوزیسیون و زندانیان سیاسی آن چنین تصویری از هاشمیرفسنجانی نداشتند و او را پدرخوانده جمهوری اسلامی در انقلاب و جنگ میدانستند و عصر سازندگی را دوره رانتخواری و دوره اصلاحات را زمانه محافظهکاری هاشمی میدانستند که در دوره تاسیس مجلس ششم در رأس ستاد ضداصلاحطلبان قرار داشت.
اپوزیسیون درون زندان دستکم چهار جناح دارد:
یکم: مجاهدین خلق که منسجمترین جریان اپوزیسیون هستند و با وابستگان روحانیت (ولو اینکه با خانواده مرحوم لاهوتی نسبتی داشته باشند) بیشترین زاویه را دارند.
دوم: نو سطلنتطلبان که از سال ۱۴۰۱ جانی دوباره گرفتهاند و فکر میکنند، آلترناتیو جمهوری اسلامی هستند.
سوم: چپهای نو که از دیدگاهی ضدفساد و ضدرانت و ضد نئولیبرالیسم با هاشمیرفسنجانی بیشتر از حاکمیت مرزبندی دارند.
و چهارم: نسل جدیدی از ملی- مذهبیهای تغییر ایدئولوژی یافته که خود را آلترناتیو اصلی جمهوری اسلامی میدانند.
و این ۴ جریان همواره در برابر اصلاحطلبان محبوس چه از نوع فائزه هاشمی و چه از نوع مصطفی تاجزاده متعددند و آنان را رقیب خود در عبور از جمهوری اسلامی میدانند.
مهمترین راهبرد این اپوزیسیون در برابر اصلاحطلبان (چه زندانی، چه در حصر، چه در حکومت) «بایکوت»، «تهمت» و «توهین» است:
۱- «بایکوت» به معنای خلوت کردن اطراف فرد یا افراد یا جریان، نادیده گرفتن او، بیاهمیت جلوه دادن و تلاش برای نفی مرجعیت سیاسی.
۲- تهمت «به معنای متهم کردن به همکاری با حکومت. خیانت به اپوزیسیون، تلاش برای استمرارطلبی و مالهکشی اقدامات حکومت.
۳-«توهین» در صورتهایی چون راحتطلبی، ضعف شخصیتی و رفاهزدگی شخصیتهایی که درحال تحمل زندان و حبس هستند.
نامه فائزه هاشمیرفسنجانی یادآور فیلم «بایکوت» محسن مخملباف است که براساس داستانی به نام «واله» نوشته شده است؛ داستانی درباره زندانی سیاسی مارکسیستی که به مارکسیسم شک کرده است و همین شک او، موجب بایکوتش از سوی همحزبیها در زندان میشود.
فائزه هاشمی قبل از آنکه به صورت فیزیکی از سوی همبندیهایش کشته شود به صورت متافیزیکی توسط مدعیان آزادی و دموکراسی و عدالت کشته شده است و باورهایش، خوشبینیهایش و رویاهایش کشته شدهاند و این جنایت کوچکی نیست. جلوی جنایتهای بزرگتر را بگیریم. ظهور استبدادی پنهان که از استبداد آشکار در سیاسیون ایران خطرناکتر است چون آینده ایران را تهدید میکند
برچسب ها :اپوزیسیون ، زندان در زندان ، فائزه هاشمی ، محمد قوچانی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰